۱۳۸۹/۱۲/۲۱

شبیخون


بر پوست چروکیده‌ی دست‌هایت
موریانه‌
با مارشی شوم می‌رقصد
و حفره‌ی تن‌ات را
با مته‌ی زمان
از پوچی ابدیت پر می‌کند


قدرت
در جغرافیای حریص تن‌ات
نامی است
که تبسم آهنین ایمان را
بر لبهایت
تعریف می‌کند
نامی بر پیشانی جادوگران خیابانی
که با عریان‌ترینِ واژه‌ها
به پوشیدگی‌های فرهنگ
شبیخوان می‌زنند.


خیابان را قرق می‌کنند
و با دشنه‌هایی از کلام
مرزهای مفخم زبان را
می‌دَرَند

۱۳۸۹/۱۲/۱۴

سکولاریسم، مذهب و ایدئولوژی

تجربه‌ی جمهوری اسلامی گویاتر از ده‌ها کتاب فلسفی پیچیده به مردم ایران نشان داده است که اسلام تنها در صورت عرفی شدن (سکولاریزه شدن) امکان ادامه‌ی حیات دارد.
عرف به مجموعه‌ای از قواعد رفتاری خود جوش گفته می شود که در جهت تنظیم مناسبات متقابل انسانی بکار بسته می‌شود. عرف به نیازهای متغیر عملی پاسخ می‌گوید و به همین سبب متعهد به پیشداوری‌های مذهبی نیست. این ویژگی، عرف را از اخلاق، که از پیشداوری‌های مذهبی تغذیه می‌کند، متمایز می‌کند. به همین سبب حقوق مدرن که به نقش فقه و قواعد شرعی در مناسبات اجتماعی پایان می‌دهد، بر عرف تکیه می‌کند و تحت تاثیر دینامیسم آن خود نیز تغییر می‌کند. تضاد دگماتیسم دینی با سکولاریسم به تضاد آن با قواعد زندگی عرفی بر می‌گردد.
سکولاریزاسیون روند تغییر شکل ایمان است. یعنی ایمان قرون وسطایی را به ایمان عصر جدید فرا می‌رویاند. ایمان قرون وسطایی با مفاهیم کلی رابطه‌ی عاطفی برقرار می‌کرد. یعنی علاقه‌ به مفاهیم کلی را جانشین ارتباط با مصادیق انسانی آن‌ها می‌کرد. یعنی مذهب را بیشتر از انسان دوست داشت. ایمان با عبور از مفاهیم کلیدی‌ عصر جدید مانند تعادل، میانه‌روی، تفاهم، عقل سلیم و سنجش و انتقاد، از تقدم مفهموم بر مصداق عبور کرد. در عصر جدید اعتقاد و عاطفه از هم جدا می‌شوند و عاطفه‌ی اعتقادی به مثابه رفتاری غیرطبیعی از اعتبار می‌افتد. عاطفه‌ی اعتقادی بر سطح تفاهم محدودی ( تفاهم میان خودی‌ها) استوار بود؛ اما عصرجدید تفاهم ارتباطی را بر تفاهم مذهبی مقدم می‌کند. این یعنی شکل‌گیری عرف در عصر جدید.