در حاشیهی حضور رسانهای پرویز ثابتی
در صحنهای از فیلم «شبح آزادی»، اثر لوئی بونوئل، میزبانان از میهمانان خود بر سر میزی پذیرایی می کنند که گِردِ آن، بجای صندلی، کاسههای توالت گذاشته شده است. حاضران در نهایت نزاکت سرپوش توالتها را بالا می زنند، دامنها را بالا و شلوارها را پایین میکشند و روی توالت می نشینند و به گفتگو در بارهی هنر و تئاتر و...مشغول می شوند و هنگامی که دختر کوچک میزبان میگوید من گرسنه هستم، مادرش به او تذکر میدهد که حرف زدن در بارهی غذا بر سر میز بی ادبی است، رفتاری نابجاست. بونوئل با این جابجایی، چپه شدن ارزش ها را به نقد میکشد. او موقعیتی چنان وارونه را به تصویر می کشد که قضای حاجت، در جمع و غذا خوردن در خلوت باید انجام شود. این موقعیت وارونه را آنجا که شکنجه دیده احساس بدهکاری، و شکنجه گر جرات طلبکاری دارد، نمیشناسیم؟
در صحنهای از فیلم «شبح آزادی»، اثر لوئی بونوئل، میزبانان از میهمانان خود بر سر میزی پذیرایی می کنند که گِردِ آن، بجای صندلی، کاسههای توالت گذاشته شده است. حاضران در نهایت نزاکت سرپوش توالتها را بالا می زنند، دامنها را بالا و شلوارها را پایین میکشند و روی توالت می نشینند و به گفتگو در بارهی هنر و تئاتر و...مشغول می شوند و هنگامی که دختر کوچک میزبان میگوید من گرسنه هستم، مادرش به او تذکر میدهد که حرف زدن در بارهی غذا بر سر میز بی ادبی است، رفتاری نابجاست. بونوئل با این جابجایی، چپه شدن ارزش ها را به نقد میکشد. او موقعیتی چنان وارونه را به تصویر می کشد که قضای حاجت، در جمع و غذا خوردن در خلوت باید انجام شود. این موقعیت وارونه را آنجا که شکنجه دیده احساس بدهکاری، و شکنجه گر جرات طلبکاری دارد، نمیشناسیم؟