هیچ جنبش اعتقادی – گرچه زیر نام طرفداری از انتخابات آزاد- نمی تواند جامعهی ایران را به سلامت و پلورالیسم سیاسی برساند. هر جنبشی که در پسِ طرح انتخابات آزاد، برقراری شکل نظام سیاسی معینی را هدف بگیرد، بویژه در موقعیت امروز اپوزیسیون در خارج از کشور ناگزیر است در خدمت یک گروه قدرت قرار بگیرد. و از این راه با مضمون چرخش پارادایمی و فرااعتقادی دوران ما ناهمساز شود.
منشور 91 به سبب این که فاقد این جنبهی ضدانگیزهای در شعار انتخابات آزاد است، نه تنها در شکل که در ماهیت نیز پلورالیستی و صادقانه است.
جمهوری اسلامی نیز یکبار انتخابات آزاد را نردبانی کرد و به فراز که رسید نردبان را به کنار انداخت. پس چه باید کرد که شعار انتخابات آزاد نردبانی برای استقرار حاکمیت گروه معینی نشود؟ پاسخ با آن همه دستآوردهای جهانی که به کمک دستآوردهای ملی ما میآیند، روشن است. روشن است که ملاک صداقت در شعار انتخابات آزاد رها بودن از منافع گروهی است. و این نقطهی قوت منشور 91 است. و این را ما هم در بیان شفاف منشور و هم از پسزمینهی کاملا روشن متن و شناختی که از تهیهکنندگاناش داریم، میبینیم. افزون بر این منشور به تجارب آزادیخواهانهی شناخته شدهای مانند منشور 77 هاول و جنبش آفریقای جنوبی تکیه میکند و تن خود را آشکارا به محک تجربه میساید تا با مخاطباناش رابطهای روشن و صریح برقرار کند. منشور 91 به ادعای کلامیِ دموکراسیخواهی که هیچ تجربهی مشخصِ تاریخِ ملی پشت آن نهفته نباشد، متکی نیست، برعکس، همانگونه که از پسزمینه نیز به روشنی دیده میشود بر بستر تاریخی تحول ملی مبتنی است، و منتزع و پا در هوا و مبتنی بر حدس و گمان و باور پیشینی به نظام معینی نیست. به همین سبب است که به راحتی و بدون هر تکلفی، فرااعتقادی و فراگروهی میشود. و به حکم ماهیت خود،همانگونه که از پسزمینه میشناسیم، با تجربهی ملی میآمیزد. پس فراگروهی بودن، به پسااعتقادی بودنِ متن آن، کمک لجستیکی میرساند. از یاس و کرختی بدر آییم . بر بدبینیها و شکاکیتها و وسواسهای سیاسی چیره شویم. پس از آن همه رنج و شکست و خشونتدیدگی چه آیندهی دیگری برای ملتمان میخواهیم؟ جز یک ساختار آرامشبخش سیاسی که در خدمت هیچ گروهِ قدرت معینی قرار نداشته باشد؟ و با چه ابزار دیگری میتوان به آیندهای مطمئن، فراگروهی و فرااعتقادی دست یافت و بازیچهی گروههای منافع داخلی و جهانی نشد؟ «کوپیدو» هماکنون کماناش را کشیده است وقلب ملت ایران را - که دیری است پیراهن بر تن دریده است تا تیرِ «اِروس» به خطا نرود- نشانه گرفته است. 7 سپتامبر 2012